برگ برگ تقویم زندگی



این روزا، روزهای خوبی نیستن و مطمئنم اگه اینطوری پیش بره ، همین روزای بد جزو روزهای خوبمون به حساب میان. پ. ن: انگاری یه نفر قلبمو تو مشتش گرفته و فشار میده، دلم میخواد نفس های عمیق بکشم و هوارو با تمام وجود وارد سلول های بدنم کنم تا از این حالت دربیام.
باید خیلی بهتر و باشکوه تر از این حرفا برگزار می‌شد، باید تو خونه پدر و مادرم می‌بودیم، همه چهار تا بچه جمع می‌شدیم و با سرو صدای نوه ها و خنده بزرگترا و فال حافظ سپریش میکردیم، نشد و تنها چیزی که آرومم میکنه اینه که شاید دور هم نبودیم ولی بودیم هممون تو این دنیا بودیم که بخوایم جبران کنیم این دور هم نبودنهارو. یلدا مبارک ❤️

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دنیای از خوشمزه ها Peter اتوماسيون صنعتي گالیا Shawn روزنگارهای نامیرا کلاس علوم آموزش هنر و زیبایی شارژ حساب payeer